تعدادی از خوانندگان موسیقی پاپ پیرامون اتفاقات و حاشیه های اخیر موسیقی نامه ای به رئیس جمهور نوشتند .
در متن این نامه آمده است:
«به نام خدا
ریاست محترم جمهور، وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و مسئولین محترم ذیربط
ضمن عرض سلام، احتراماً بدینوسیله به عرض میرساند که نوشتههای زیر حرفهای دل خوانندگان پاپ در مورد وضعیت حال حاضر موسیقی پاپ کشور، تبعیض ها، کمبودها و مشکلات آن میباشد.
تبعیض ها
در هنر هیچ سبک و شاخهای بر دیگری برتری ندارد. اما متاسفانه در موسیقی کشور ما از برابری خبری نیست. موسیقی پاپ همیشه از نظر مسئولین، بی هویت و کم ارزش و موسیقی سنتی ارزشی و فاخر به شمار می آید. در حالی که ارزش یک اثر هنری را صرفاً کیفیت وجودی آن اثر تعیین میکند نه اینکه در چه سبکی قرار گرفته. همانطور که میتوان یک قطعه کلاسیک یا سنتی سخیف و مبتذل ساخت، میتوان اثری بسیار ارزشمند در سبک پاپ، راک و غیر ارائه کرد.
در این موضوع که موسیقی نواحی، فولک یا کلاسیک و بخشی از موسیقی سنتی که خطر فراموشی آن را تهدید میکند باید مورد حمایت دولت قرار گیرد شکی نیست، اما آیا آن نوع موسیقی که تنها تفاوتش با موسیقی پاپ استفاده از چند ساز ایرانی در کنار سازهای غیر ایرانی و یا اضافه کردن چهچه به تحریرهاست هم باید مورد حمایت ویژه قرار گیرد؟ و آیا اصلا خوانندگان موسیقی سنتی که بسیاری از آنها از مخاطبان زیادی برخوردارند و پاپیولار محسوب میشوند، نیاز به حمایت ویژه دارند؟ چرا مرزبندی ژانرهای مختلف موسیقی و تصمیم گیری برای حمایت یا عدم حمایت و تخصیص امکانات یا محروم کردن از بدیهیترین حقوق و امکانات از سوی دولت باید تا این حد سطحی نگران باشد؟
موارد زیر نمونههایی از امکاناتی است که فقط به موسیقی سنتی و تلفیقی تعلق دارد و موسیقی پاپ از آن محروم است؛
۱- اجرا در سالن همایش های برج میلاد، فضای باز برج میلاد، تالار وحدت، باغ عفیف شیراز، عمارت مسعودیه تهران، سالن خلیج فارس کیش و … که همگی جزو بیتالمال به حساب میآیند.
۲- اجازهٔ تبلیغات محیطی (بیلبورد، بنر، …) برای تبلیغ کنسرت و آلبوم.
۳- برگزاری مراسم رونمایی از آلبوم های جدید و یا کنفرانس های خبری در اماکن تاریخی و اماکن با فضای باز مانند کاخ نیاوران و یا حافظیه شیراز.
۴- صدور مجوز برای برگزاری کنسرت در حالتی بسیار سهل تر و سریع تر نسبت به موسیقی پاپ در شهرستانها. آیا حمایت از موسیقی سنتی و تلفیقی باید به معنی سلب امکانات اولیه و بدیهی از موسیقی پاپ باشد؟ آیا منطقیست که با هدف حمایت از کشتی، پخش تلویزیونی فوتبال را ممنوع و استادیوم فوتبال را از فوتبالیستها گرفته و آنها را روانهٔ زمینه خاکی کنیم؟ آیا با این روش میتوان از محبوبیت فوتبال کاست و به محبوبیت و اقبال عمومی از کشتی افزود؟
کمبودها و مشکلات
عدم وجود یک رسانه (تصویری و شنیداری) برای موسیقی مجاز کشور که باعث ترویج هرچه بیشتر موسیقی غیر مجاز در کشور و رقابت نا برابر بین موسیقی قانونی و غیر قانونی شده است. موسیقی غیر مجاز بدون هیچ فیلتری و محدودیتی و با قویترین ابزار رسانهای در بین تک تک افراد جامعه نفوذ میکند، حال آنکه موسیقی مجاز پس از گذر از انواع فیلترها و ممیزیها و پس از صرف زمان زیاد به مرحلهٔ انتشار میرسد. مرحلهای که فاقد هرگونه رسانه برای شنیده شدن و تبلیغات است.
تصور کنید جوانی علاقمند به موسیقی را که پس از سالها تلاش میخواهد که برای کار در حرفه مورد علاقه اش و احتمالا تولید یک آلبوم موسیقی تصمیم بگیرد. دو راه پیش روی اوست؛
۱-راه مجاز که نتیجهاش صرف زمان طولانی برای اخذ مجوز و صرف هزینههای سنگین برای تولید آلبوم و پیدا کردن شرکتی که حاضر به پخش آلبوم باشد است.
۲- راه غیر مجاز؛ تولید آهنگ بدون در نظر گرفتن ممیزی و پخش اثر خود در تمامی کانال های ماهوارهای و سایت ها. در حالت منطقی با انتخاب راه اول کمترین شانس برای شنیده شدن آثار وجود دارد و در مقابل با انتخاب راه دوم می تواند کار خود را به گوش همه برساند. سوالی که پیش می اید این است که آیا هدف وزارت ارشاد اسلامی هدایت جوانان به سمت موسیقی قانونی است یا هدایت آنها به سمت ماهوارهها و موسیقی غیر قانونی؟ حال نه تنها هیچ رسانهای برای ارائه آثار مجاز وجود ندارد، بلکه اخیرا پخش آثار مجوزدار از برخی رسانههای غیر مجاز (سایت رادیو جوان و برخی کانالهای ماهوارهای) باعث ممنوع الکاری و ایجاد دردسرهای فراوان برای اهالی موسیقی مجاز نیز شده است.
نکتهٔ حائز اهمیت در این مساله، مجوزدار بودن و قانونی بودن آثار مذکور است. حال اگر رسانهای بیگانه یک اثر قانونی را سرخود پخش کند، آیا تقصیر بر گردن کسی است که کار قانونی را انجام داده؟ آیا اگر سخنان رئیس جمهور محترم کشور، یک فیلم سینمایی مجوزدار و یا یک بازی فوتبال داخلی از کانالهای بیگانه پخش شود، این افراد مقصر شناخته می شوند؟
با اندکی تامل میتوان به این نتیجه رسید که وظیفهٔ خوانندگان، اخذ مجوزهای لازم از وزارت فرهنگ و ارشاد است و همچنین پخش آثارشان به صورت مجاز. در این میان اگر رسانهای با هدف شیطنت و یا هر هدف دیگری اقدام به پخش این آثار قانونی کند، نباید کوچکترین مسئولیتی بر گردن خوانندگان مجاز باشد.
به راستی چگونه میتوان بدون هیچ مدرک، تفهیم اتهام و دادگاهی صدها نفر را از کار بیکار کرد؟ خوانندگان و به تبع آنها تهیه کنندگان، نوازندگان، صدابرداران، نورپردازن، بلیت فروشها، عوامل اجرایی و صدها نفر دیگر که به واسطهٔ این شغل کسب درآمد و امرار معاش می کنند٬ به راحتی از حقوق خود محروم می شوند. آن هم در حالى که موسیقى پاپ، بدون استفاده از هرگونه اعتبارات دولتى، بالاترین نرخ کارآفرینى را در بین تمامى شاخه هاى هنر دارد.
فرضیه همکارى خوانندگان با رسانه هاى بیگانه باید از طرف طرح کنندگان این فرضیه ثابت شود، نه از طرف خوانندگان. زیرا طبق اصل سى و هفتم قانون اساسى: اصل، برائت است و هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود، مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.
همچنین به اشتراک گذاشتن لینک دانلود آهنگ ها از سایت رادیو جوان در گذشته و قبل از آگاهى از ممنوعیت پخش آهنگ ها از این سایت، هیچ مسئولیتى را براى خوانندگان به وجود نمى آورد و نمی توان آنها را مجرم قلمداد کرد زیرا طبق اصل یکصد و شصت و نهم قانون اساسى: هیچ فعلى یا ترک فعلى به استناد قانونى که بعد از آن وضع شده است جرم محسوب نمى شود. به نظر میرسد که وقت آن رسیده که رسانههای داخلی و مجاز قوی به حمایت از آثار مجاز داخلی بپردازند.
کمبود سالن
در مبحث مربوط به سالن های برگزاری باید توضیح داد که نه تنها بسیاری از سالنهای کشور در اختیار خوانندگان پاپ قرار نمی گیرد، بلکه اجازهٔ برگزاری کنسرت در سالن های با ظرفیت بالای تماشاگر نیز صادر نمیشود. به طور مثال چرا خوانندهای که پر مخاطب است به جای یک یا دو شب اجرا در سالنهای با ظرفیت بالای ۵۰۰۰ نفر در سال، باید شب های متعدد در سال و در سالنهای کوچک اجرا داشته باشد؟ نتیجهٔ این اجراهای متعدد در سالن های یکسان و با ظرفیت کم، چیزی جز قیمت بالاى بلیت، تکراری شدن، پایین آمدن کیفیت اجرا و دلزدگی مخاطبان و خود گروه از اجراهای تکراری نیست. گذشته از موارد فوق، تهدید سلامتى خوانندگان، از دیگر تبعات اجرا در سالنهاى با ظرفیت کم مى باشد. زیرا حنجره نیز یکى از عضلات بدن مى باشد و همانطور که یک فوتبالیست نباید در یک روز در بیش از یک مسابقه فوتبال شرکت کند، بدیهى است که یک خواننده نیز نباید بیش از حد استاندارد از حنجره خود استفاده کند.
لازم به ذکر است که خوانندگان مجاز پاپ در طی این سالها نشان دادهاند که همواره قشری مظلوم، سر به زیر، به دور از حاشیه و مطیع قوانین کشور عزیزمان بوده اند و هستند و این برای اولین بار است که پس از تمامی این سالها سکوت خود را شکسته اند و حرفهای دلشان را به مردم و مسئولین می زنند. هدف از تمام حرفهای گفته شده، تأکید بر تلاش در جهت رشد و اعتلاى موسیقى پاپ بر اساس ارزش هاى فرهنگى جمهورى اسلامى ایران و ایجاد شرایط بهتر برای کار و در نهایت رضایتمندی مردم عزیز کشورمان است که همواره اصلیترین دلیل و انگیزه کار بوده اند. امیدواریم که با درایت مسئولین محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که نهاد متولی پیگیری حقوق هنرمندان می باشد چرخهٔ موسیقی پاپ به صنعتی در خور شان مردم عزیز جمهورى اسلامى ایران تبدیل شود.
در انتها ضمن سپاس از تلاشهای معاونت هنری وزارت ارشاد و دفتر موسیقی در خصوص رفع مشکلات پیش آمده از ریاست محترم جمهور به عنوان حامى همیشگى هنرمندان، خواهشمندیم ترتیبى اتخاذ نمایند که اهالى موسیقى پاپ، در نشستى دوستانه، درخواست ها و مشکلات خود را با ایشان در میان بگذارند.
با تجدید احترام؛
حمید حامى، زانیار خسروى، سیروان خسروى، گروه سون، شهرام شکوهى، رضا صادقى، بهنام صفوى، حمید عسگری، فرزاد فرزین، مازیار فلاحى، على لهراسبى، مهدى مدرس، رضا یزدانى، محسن یگانه.
دیدگاه شما در مورد این مطلب